- در فیلم جویندگان طلا که چارلی چاپلین در آن نقش آفرینی می کند ، همراه او که بسیار گرسنه است ، همه چیز ، حتی چارلی را به شکل مرغ بریانی می بیند که می تواند گرسنگی اش را بر طرف کند.

در علم روانشناسی نیز مثال هایی نظیر این وجود دارد که احتمال این که یک شخص گرسنه در خیابان ، تابلوی کتابخانه را " کباب خانه" بخواند ، بیشتر از بقیه است.


- می گویند مردی ، خروسی خرید و به خانه برد. وقتی وارد شد ، همسر جوانش ، سر و رویش را پوشاند و نهیب زد: ای مرد! غیرتت چه شده است؟ روزها که تو نیستی ، آیا من باید با این خروس که جنس مخالف است ، تنها بمانم؟ خروس را بیرون ببر و از هر که خریده ای به او بازگردان!


مرد ، خوشحال از این که زن چنان پاکدامنی دارد که حتی از خروس هم دوری می کند ، به بازار برگشت و خروس را به فروشنده اش که پیر مرد دنیا دیده ای بود پس داد.

پیرمرد که ماوقع را شنید ، گفت: اشکالی ندارد؛ من خروسم را پس می گیرم ولی برو درباره زنت بیشتر تحقیق کن! کسی که درباره یک خروس چنین می کند ، لابد ریگی به کفش دارد و می خواهد رد گم کند.